بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بخش سوم نظریه کانت-جناب اقای کانت- شناخت موجودرا – به دو خصیصه- مربوط میداند- اول قابل شناخت توسط عقل انسانی- دوم داشتن نظم- فرض کنید درجاده یزدبه زاهدان- شما بیابانهارا رصد کنید هیچگاه شکل شن های سیال را نمیتوانید تشخیص دهید زیرا توسط باد شکل ها متغیر میشوند از یک نظم ثابت پیروی نمیشود نظم هم توسط عقل درک میشود توسط فلسفه نه علم علم روابط بین اجزا راتعریف میکند ونسبت های ان وعملکرد انرا-نظم ثابت داراد ویاندارد به اصطلاح نظام مند ودارای سامان است ویا نیست کارعقل وفلسفه است حال خداوندمنان ناظم درحدکمال بینهایت است پس موجودان بایدنظام مند ودارای سامان دهی شده باشند-اما نظم به این راحتی بدست نمیایدنوابغ پس از مطالعات زیاد یک تصویری سیاه وسفید توصر با روشنائی وسایه بدست می اورند که مبنای تحقیقات هدفنمد میشود تا این تصویر ویا نظریه وجودنداشته باشد تحقیق معنا نمیدهد بهان اقای کانت ایده گفته استدرحقیقت ایده یعنی یک منظره از فاصله بسیار دور دیدن است مثلا ماه باچشم غیر مسلح ببینم- دلیلی ندارد که ایده حتما درست باشد-شناخت-درواقع درک مفهوم است ادراک را فهمیدند- ادراک عقلانی متافیزیکی است- حس تبدیل به مفهوم میشود فهموم هرچقدر دقیقتر ومبسوط تر باشد شناخت بهتری را بدست میدهد واین شناخت از اجزا تشکیل یافته است این اجزا درترکیب یک هسته ایجاد میکند هم اجزا بایددقیقا شناخته شوند وهم این هسته باید دقیقا شناخته شود برای اجزا وخصوصیات اجزا وهسته بایدواژه سازی کرد وبااین واژه ها ادراک رامنتقل کرد ویا واژه هاراوارد ازمایشگاه عقل کرد ودرانجا یکدرک تحلیلی ویک درک ترکیبی از انها کرفت اگر فقط درک اجزا وهسته است این درک تحلیلی است ولی اگر ایندرک مال یک موجود است درارتباط با موحود دیگری قرا میگرد درک ترکیبی است مثلا نور وماه هرکدام درک تحلیلی دارند ولی ماه نور دارد یک درک ترکیبی است حال هرموجودی میتواند سه مرحله داشته باشد- مرحله علمی ویا حسی – مرحله عقلانی وفلسفی ومرجله فراعقلانی –مرحله علمی وعقلی قابل شناخت است ومیتوان برای ان معیارهای درستی انتخاب کرد ولی مرحله فراعقلانی به قول جناب اقای کانت مایوس کننده است؟؟ نمیتوان معیاربرای ان پیدا کرد؟؟هر فرا عقلی یک بعد عقلی دارد واحتمالا یک بعد علمی دارد این دو قابل شناخت هستندبعنوان مثال روزه بگیرید صحب بدن وپاکیزهای روح پیدا میکنیداولی علمی است ودومی عقلانی است نماز بخوانید فروتن میشوید ومعنویت وتقرب به خداوندمنان پیدا میکنید واز گناهان دوری میکنیدشخص خدمت امام صادق علیه السلام رسید وگفت من مستقما از مسافرت به نزد شما امده ام ومدتی زیادتراز حد معین در سفرماندم درخواب دیم که خانم من موهای خودرا میکند- تصور میکنم که سخت عصبانی است اگرچنین است من چه کنم- امام صادق علیه السلام خندیدند- فرمودن اینطور نیست ایشن درحال نظافت وارایشهستد چون مطلعشدن که کاروان شما نزدیک است این یک امر فراعقلانی است یادرست از اب درمیاید یاغلط است وانشخص به خانه رفت ومتوجه مطلب شد-یاشخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وگفت من فلان مشکل دارم اما علیه السلام فرمودند برفلان ذکر مداومت کند شخصی دیگری امد باز یک مشکل دیگر بیان کرد وباز امام علیه السلام همان ذکر را گفت تا ده نفر ان فرد منفجر شد فرمودند دهنفرامدند با مشکلات مختلف شما ههمرا باذکر من فرمودید امام علیه السلام فرمودند انمشکلات شامل کارکرداین ذکر هستند یعنی ان ذکر انها را دربر میگیرد ذکر بینهایت کار کرد دارد این یک امر متافیزیکی است- درعمل صحت ان مشخص میشود چناچه از مام معصوم علیه السلام یکامر متافیزیکی بیان شودکه درعمل درست ازاب درنیاید بادی گفت یاان روایت جعلی ااست ویافرد راوی درست متوجه نشده است- شخصی خدمت خلیفه دوم رسید که بعضی احکام شما با پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلمجور درنمیاید ومن گیچ شدهام ایشان فرمودند زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنده بودند قانون ایشان حاکم بود وحال من جانشین ایشان هستم لاجرم خداوندمنان بایدحکم منرابپذیرد؟؟ اینهم یک بحث عقلانی که ریشه درفراعقلانی دارد که باید مورد کنکاش واقع شود- من واقعا از اقای ملا زاده تعجب مکینم- که میفرمیاند- امام دوازدهم صلواته اللهعلیه واله والسلم غائب هستند ونمیتوانند امام باشند زیذا امام علیه السلام بایدحضور داشته باشند- حدیث امام زمان علیه السلام اولین شخص – شخصا پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است چرا ایشان این ایراد را نگرفت همه تعجب کردند حضرت فرمودند که ان عظمت صلواته الله علیه والسلم مانندخورشید پشت ابر هستند ولی نورایشان مانندخورشیدبه زمین میرسد نور دراینجا علم هدایت است اگرهمه ابن وهاب دیده اند؟؟1 عده کمی ایشان را دیده اند ولی امروز تعدا زیادیبه ایشان معتقد هستند امام زمان علیه السلام به همین نحو عده ای کم ایشان را میبینند واز طریق انان مسائل به همه میرسد ویا نشانه ای از ایشان درک میکنند- مشهور است که اقای سیدجمال اسدابادی نامه ای به حضرت عظمت ایت العظمی شیرازی رحمت الله علیه نوشت- شاگردان نامه اوردند که ایشان باز کنند بخواند حضرت اش رحمت اله علیه فرمودند این نامه از چه کسی است ؟؟ گفتنداز سیدجمال اسدابادی حضرت اش صلواته الله علیه والسلم فرمودن نامه باز نکیند ایشان یک ادم نادانی است- درهمین موقع قلمی در دست ایشان بود دست بشدت بلرزه افتادکه نمیتوانستند قلم را در دست بگیرنند فرمود فورا انرا باز کینید این امر مقدم است جواب این نامهارابدهیم وبعد وارد درس شویم جواب حاضر شد فرمودند شما بروید من مقداری دعا ونماز بخوانم ببینم حالم چطور میشود وسپس استخاره بگیرم- در حدیث استحضرت خضر علیه السلم خدمت علی علیه رسید وطلب یک حدیث کرد حضرت حدیثی رافرمودند حضرت خضر گریان شد که اینحدیث را با اب طلا بایدنوشت این مردم نادان قدر شما نمیدانند- اجازه میدهید من برای شما تبلیغ کنم !! حضرت علی علیه السلام شمامختار هستید!! خوب ایشان چگونهنتبیلغ میکند ایا میگویدمن حضرت خضر علیه السلام هستم؟؟!! شخصیت خودرا مخفی میکند!! وازان بالاتر قران میفرمیاد شیطاان بالشگریانش انسانهاراوسوسه میکند وفریب میدهد پس شیطانی دیده نمیشود نمیتواند کسیرا گمراه کند؟؟ اینها بهانه میسازند چون اساتیدانها اب درشیر کردن